Translate by your own language

Tuesday, 27 May 2014

از بعثت او جهان جوان شد... گیتى چو بهشت جاودان شد .. عید مبعث براهل دین مبارک*❀*


ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد 
دل رمیده ما را انیس و مونس شد

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت 
بغمزه مسئله آموز صد مدرس شد

ببوی او دل بیمار عاشقان چو صبا 
فدای عارض نسرین و چشم نرگس شد

بصدر مصطبه ام می نشاند اکنون دوست 
گدای شهر نگه کن که میر مجلس شد

طربسرای محبت کنون شود معمور 
که طاق ابروی یار منش مهندس شد

لب از ترشح می پاک کن برای خدا 
که خاطرم به هزاران گنه موسوس شد

هنگامی که چهل سال از سنّ پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه وآله گذشت، 
حقّ تعالى دل او را بهترین دلها و خاشع‏تر و مطیع‏تر و بزرگ‏تر از همه دلها یافت، 
پس دیده آن حضرت را نور دیگر داد و امر فرمود كه درهاى آسمان را گشودند 

و فوج فوج از ملائكه به زمین مى‏ آمدند و آن حضرت نظر مى‏كرد و ایشان را مى‏ دید 
و رحمت خود را از ساق عرش تا سر آن حضرت متّصل گردانید. پس جبرئیل فرود
آمد و اطراف آسمان و زمین را فرو گرفت و بازوى آن حضرت را حركت داد و گفت: 

یا محمّد! بخوان، فرمود: چه چیز بخوانم؟ گفت:
اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِی خَلَقَ، خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ.
پس وحى‏ هاى خدا را به او رسانید.[1]




کرشمه تو شرابی به عارفان پیمود 
که علم بی خبر افتاد و عقل بی حس شد

چو زر عزیز وجودست شعر من آری 
قبول دولتیان کیمیای این مس شد

خیال آب خضر بست و جام کیخسرو 
بجرعه نوشی سلطان ابوالفوارس شد

زراه میکده یاران عنان بگردانید 
چرا که حافظ از این راه برفت و مفلس شد





بی تاب از حرارت تکلیم، از قله «نبوت» باز می گردد.
آنک ندای «اقرأ باسم ربک الذی خلق» در جانِ روشن پیامبر صلی الله علیه و آله طنین انداخته است .
قرآن، بر قلب مبارک پیامبری نازل می شود که امین وحی است و دلسوز مؤمنان...
مردی از نسل ابراهیم، به پیامبری مبعوث می شود تا دیگر بار کعبه را از آلایش بت ها پاک سازد.
پیامبری می آید تا تجلی رحمتِ خداوند باشد.
پیامبری بی تاب از کوه فرود می آید که جبرئیل را در افق روشن دیده است.
پیامبری که در رساندن پیام وحی به مردمان دریغ نمی ورزد.
آن گاه، محمّد رسول اللّه در عرش طنین می اندازد:
یا محمّد!

خداوند چه قدر تو را دوست می داشت که افلاک را به خاطر تو آفرید.
ای که جان پاکت، زحمت درس و مشق نبرد بود و قلبت لوحِ محفوظ علم الهی.
آری! «هو الذی بعث فی الامیّین رسولاً منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمة و إن کانوا من قبل لفی ضلال مبین»
سلام بر تو ای پیامبر که بشر را از گمراهی آشکارش نجات دادی و در راه هدایت خلق خدا، به جان کوشیدی و احکام شریعت خداوند را برقرار ساختی!
سلام بر تو که آیین یکتاپرستی را احیا کردی! و خدا را سپاس می گوییم که پیامبری چون تو را برای ما فرستاده است




نبض هستی لرزه بر رگ‌های کوهِ نور زد
باغبان انبیاء گل نغمه‌ای مسرور زد

چشمِ کوه‌های دگر پیش حرا تاریک بود
چشم خورشیدی او علت بر این مشهور زد

بسکه شیرین بود وصلِ یار در غارِ حرا
صد ملک با بال‌های سر درش را تور زد

هم نبوت را به دست آورد و هم ختم الرسل
فکر را از نو بنا کرد و دم از معمور زد

با چنین والا مقامی چشم‌ها را خیره کرد
تیرها بر دیدگانِ دشمنانِ کور زد

دیگر از حرف یتیمی و شبانی نیست حرف
سیلی سنگین بعثت بر رخِ مغرور زد

دست شیطان را ببست و شاهکاری را گشود
گفت اسلام و همه ابلیسیان را دور زد

No comments:

Post a Comment